گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۱۹

 

 

من : این آقا برام پیام گذاشته بود که خوندم !

من : رفتیم توی خونشون !

من : یه سری عکس دیدیم که خیلی حالیدیم !

من : ییهو یه اسمی دیدیم !

من : چی دیدیدم ؟   سوناتا !

من: یاد یه اتفاقی که دیده بودیم افتادیم ! ( صد در صد واقعی )

 

فلاش بک به ۴ سال پیش !

من : رفته بودم برای بازاریابی یه سیستم سکیوریتی که مختص فروشگاههای اتومبیل لوکس بود !

نمایشگاه چی : بفرما داداچ ! امری بود

من : با کلی اهن و مهن در حال کلاس گذاشتن و توضیح برند و محصول بودم که ! ( به علت زمان بر بودن حذف میشود )

یه آقا :  وارد مغازه شد و بودن صحبت رفت پیش یکی از این فروشنده ها و  چون صداش بلند بود و لهجه هم داشت جلب توجه کرد ! گفتش  : آگا

آقای فروشند : جان بفرمائید ؟

یه آقا : اگا اینا چنده ؟ ( با لهجه کاملا گلیذ آذری )

آقای فروشنده : این مدل زانتیا معمولی به قیمت ۲۸۰۰۰۰۰۰ هست

یه آقا : این یچیش چنده ؟ ( باز هم با لهجه )

آقای فروشنده :این مدل تمام اتوماتیک و ۳۴۰۰۰۰۰۰ هست !

یه آقا  : اها این خوبه ! از این دو تا بدید !

من : بدون خداحافظی اومدم بیرون و بقیه روز رو بخ تفریح پرداختم و رفتن به سینما !

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عابد شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 11:42 ق.ظ http://negaheman.blogsky.com/

سلام
شاهد از غیب رسید .

آره والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد