ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صدای زنگ در
منزل : کیه ؟
من : عزیزم باز کن عشقته !
منزل : بفرما
من : لباس در میارم و با تی شرت و گرمکن جلوی تلیفیزیون
منزل : شام بیارم ؟
من : بیار بخوریم و بخوابیم که خیلی خسته هستم
منزل : باشه
من: بعد از شام میرم مسواک میزنم و مثل جنازه روی تخت خواب بعد از دو دقیقه به خواب میرم
منزل : کتاب میخونه و میخوابه
ساعت : ۶:۰۰ صبح فردا
من: بیدار میشم و میام سر کار
منزل : خواب هستن
من: ساعت ۱۱:۰۰ ظهر زنگ میزنم و کلی با هم صحبت میکنیم و کلی برای شب برنامه ریزی میکنیم !
ساعت : ۲۲:۰۰ همون شب
من: زنگ خونه رو میزنم
منزل : کیه ؟
من :عزیزم باز کن عشقته !
دوباره قصه تکراری مکررات روزانه
*عشق زیباست حتی در حرف*
ای عشق منزل:
نگران نباش تنها نیستی.مثل من و تو و ما زیادند.
منزل ! نوعی احساس زیبای ۲۰۰ ساله رو برام زنده میکنه
این قصه تکراری همه خانه هاست
واقعیتی تلخ است
کاش همه منزلشان عزیز دلشان باشد ویار وفا دار نه همدم لحظه های خوشی .تو زندگی همه ادمها این روزها یه چیزی انگار کمه یه اتفاق .یه ماجرا.یه چیزی که بشه بخاطرش جنگید و کم نیاورد همه گیجیم ومنگ دنبال نمیدانم ها ودر بدر وخرد شده نمیتوانم ها چقدر پره دلمان ما ها
سعید جان خیلی مخلصیم !
داداش این ماشین رو چه کردی ها !
شازده خانم چرا چیزی ننوشتی ؟