گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۱۰۰+۱۴



من : آقا چرا میزنی ؟


اون : خفه شو مادر قحبه


من : میگم چرا میزنی ؟


اون : چون نفس میکشی !


من : ( در حال کتک خوردن ) خوب پس باید بمیرم ! خوب آزادی میخوام


اون : خوب توله سگ همین که زنده ای یعنی آزادی دیگه !!



۱۰۰+۱۳



چه جالب به این نحسی نمیشد !



دوست : آقا خبر های جدید این انتخابات ریاست جمهوری دهم رو برای من بفرست میخوام بدونم


من : چی میخوای بدونی


دوست : همه چی رو


من : همین رو بدون که رفت بهمون تا دسته


دوست :  وااااااااااااااااااااااااای


۱۰۰+۱۲

 

 

من : به کی رای میدی ؟ 

 

اون : به آلت تناسلی خودم 

 

من: چرا ؟؟؟؟ 

 

اون : چون هر وقت من بخوام کاری رو انجام میده که میگم !! بدون اما و اگر

۱۰۰+۱۱



من : آقا چه خبر ؟ چی کار میکنی این روزها ؟



اون :  هیچی بابا سرویس شدیم



من : آخه بمیرم !



اون : چرا مگه سرویس مدرسه ابتدائی شدن هم مردن داره ؟؟



۱۰۰+۱۰




من : بوس بده یالا


تو : گمشو بگیر بخواب گوساله