گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۲۴

 

در مسنجر یاهو

 

الکسیو از ایتالیا : سلام

من : سلام داش الکسیو

الکسیو از ایتالیا : خوفی ؟

من : چاکرتیم

الکسیو از ایتالیا : آقا منزل خوب هستن ؟

من: هستن خدا رو شکر !

الکسیو از ایتالیا : آقا میگن سیم کارت اوپراتور اول اومده پائین !

من : نه داداش تو این مملکت احمدی نچاتی فقط سه چیز اومده پائین و بقیه رفتن بالا

الکسیو از ایتالیا : چی هست حالا این سه تا ؟

من : اول که قیمت عمر آدمیزاد !  دوم هم نرخ جنده ها و سوم هم که شلوار ما مردها

الکسیو از ایتالیا : بابا دم این سیلویو برلوس کونی گرم !

من : آره دم همون گرم ! دم منم گرم !

 

 

۲۳

 

صدای زنگ در

منزل : کیه ؟

من : عزیزم باز کن عشقته !

منزل : بفرما

من : لباس در میارم و با تی شرت و گرمکن جلوی تلیفیزیون

منزل : شام بیارم ؟

من : بیار بخوریم و بخوابیم که خیلی خسته هستم

منزل : باشه

من: بعد از شام میرم مسواک میزنم و مثل جنازه روی تخت خواب بعد از دو دقیقه به خواب میرم

منزل : کتاب میخونه و میخوابه

ساعت : ۶:۰۰ صبح فردا

من: بیدار میشم و میام سر کار

منزل : خواب هستن

من: ساعت ۱۱:۰۰ ظهر زنگ میزنم و کلی با هم صحبت میکنیم و کلی برای شب برنامه ریزی میکنیم !

ساعت : ۲۲:۰۰ همون شب

من: زنگ خونه رو میزنم

منزل : کیه ؟

من :عزیزم باز کن عشقته !

 

دوباره قصه تکراری مکررات روزانه

۲۲

 

 

من: داشتم چای میخوردم که ییهو یادم افتاد که سینما ۴ داره ! زود زدم اون کانال

تلیفیزیون : فیلم شروع شده بود

من : شش دانگ در اختیار تلیفیزیون

تلیفیزیون : یک ساعت گذشت و فیلم تمام شد !

من : گریه کردم و بغض عجیبی توی دلم مونده بود بالاخره سرریز شد !

منزل : وا چی شده مگه اینطوری گریه میکنی ؟

من : نو نمیدونی چقد باحال بود . من با این فیلم فهمیدن رویاهام چقد برام مهم باید باشه و یه نیاز هستش ! و اگه روزی رویا نداشته باشم میمیرم !

منزل : تکرارش رو فردا حتما میبینم !

من : گریت گرفت یه دل سیر گریه کن

منزل : اسمش چی بود ؟  

من : جاودانگی NEVERWAS  

۲۱

 

 

من : رفتم سلمانی
سلمانی : چه کار کنم
من: همون کاری که با کچل ها میکنید
سلمانی : شونه فلزی برمیداره و موهام رو شونه میکنه و میگه سری که شونه فلزی بهش بخوره و موها شونه بشه یعنی هنوز کچل نیست !

نقل خاطره از سلمانی چهاراره ولیعصر در فروردین ۸۷

۲۰

 

 

 

 

من : منزل جان بریم خرید

منزل :  بریم عزیزم - چون برای شب جمعه هم هیچی نداریم !

من : در خدمتم ! مگه من مردم !

میوه فروش : آقا چی بدم خدمتتون ؟

من : پرتقال مصری سه کیلو - گوجه سبز نیم کیلو . پیاز و سیب زمینی و هندوانه و سبزی و نارنگی و توت فرنگی و الی مشتی ماشالا !

منزل : عزیزم از بانک پول گرفتی ؟

من : عزیزم چه غصه ای میخوری ! الگانس که نمیخریم ! پیاز و سبزی این حرف ها رو نداره !

میوه فروش : آقا قابل نداره ؟  ۲۸۰۰۰ تومان !

من : آب دهان قورت میدم ! چقد ؟

میوه فروش  : ۲۸۰۰۰ تومن !

من : آقا پول اینقد الان ندارم باید برم از بانک بگیرم !

میوه فروش : برو بیگیر !

منزل :  الگانس که نمیخریدی ! چی شد پس  !

دستگاه ATM  : کارت را می بلعد !

من : آقا کارتم رو بلعید !

منزل : چقد پول پیشته ؟ 

من : ۱۲۰۰۰ تومن

منزل  : بدش من  . آقا به اندازه ۱۰ هزار تومن کدوماش رو میشه برداشت !

میوه فروش  :  این و این و این

من : به علت جریحه دار شدن احساسات مردان و احتمال خودکشی از نوشتن این قسمت معذورم !