من : نهار ندارم! چی بخورم ؟
رفیق : نهار زیاد آوردم !
من : ای ول
رفیق : چاچریم!
من : چی هست حالا
رفیق : کشک بادمجون
من : شرمنده من دوست ندارم
رفیق : خیلی هم دلت بخواد
من : حالا نمیخواد ! چه پررو
رفیق : ببین کوفت باید بخوری ! احتمالا خوشت میاد
من : مردیکه حرف دهنت رو بفهم !
رفیق : گوروپی یقه رو میگیره
من : گروپی مشت رو می زنم تو دهنش
رفیق : شکایت میکنه
من : دیه بریده میشه به مبلغ یک میلیون
نتیجه اخلاقی : نهار نداری زنگ بزن به رستوران
زنگ تلفن
من : بفرمائید
پدر مهربون : گستاخ جان شب میرسیم خدمت شما
من : تشریف بیارید - خوشهال میشیم
منزل : عزیزم شب باباتینا میان ؟
من : آره فک کنم شام بیان !
منزل : باشه پس من شام میذارم
من : منم زودتر میام خونه کمکت !
۲ ساعت بعد
منزل : کیه ؟
من : عزیزم در رو باز کن
منزل : ممنون که اومدی - من کارام رو کردم ! الان هم منتظر تو بودم و مهمونا
۴ ساعت گذشته و ساعت ۲۳:۳۰
زنگ در به صدا در میاد
من : کیه ؟
مهمونا : مائیم
من : بفرمائید تو ! چرا اینقد دیر ؟
مادر شوهر : خونه خواهرت بودیم !
من : خوب خوش گذشت ؟
مادر شوهر : آره اونها هم اومدن - داره ماشین رو پارک میکنه !
من : خوب بیاید تو
بعد از ده دقیقه که اومدن داخل خونه!
مادر شوهر : خوب عروس این شام تو آماده نیست ؟
من : شما تا ساعت ۱۱:۳۰ خونه این نره خر بودید و شام بهتون نداده و با خود گوسالش اومدید اینجا ! مگه کاروونسراست اینجا ! ( به سمت در رفته و در رو باز میکنم ) لطفا بفرمائید برید از اینجا بیرون . اتاق خالی نداریم ! غذا هم تمام شده !
شما : نظر شما برام مهمه ! من کار بدی کردم ؟؟؟
در نمایشگاه بین المملی بوک تیرون ( تهران )
من : آقا من برای خرید این کتاب اینقد پول ندارم ! نمیشه تخفیف بدید ؟
فروشنده : دوست عزیز برای ما هم والا مقدوور نیست ! ۴۵ درصد تخفیف !
در همین لحظه یه نفر میاد نزدیک غرفه !!!!!
یه نفر : آقا ببخشید کتاب ۴۵ سانتی متر در ۲۰ سانتی متر دارید ؟
فروشنده : چطور ؟
یه نفر : برای کتابخونه خونمون میخوام !
فروشنده : چند جلد میخواید ؟
یه نفر : ۲۵ جلد !
من : جسارتا گستاخی میکنم و ازتون سئوال میکنم ( رو به اون یه نفر ) موضوع کتاب ها براتون اهمیت نداره ؟
یه نفر : نه بابا - کی میخواد بخونه ! فقط برای اینکه خالی نباشه قفسه !
من : خدا بهتون ببخشه ! قفسه های عالی مستحکم !
من:سلام آقا کتاب تاریخ ایران دارید ؟
فروشنده : بله
من : چند هست قیمتش ؟
فروشنده : ۲۸۰۰ تومان
من : یک جلد لطف کنید
من : سلام آقا چلو برگ سلطانی مخصوص دارید ؟
فروشنده : بله
من: چند هست قیمتش ؟
فروشنده: ۷۰۰۰ تومان
من: دو پرس لطف کنید