گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۱۰۰




من : آقا رسما اعلام میکنم که مادر و خواهر اونی که بیاد گل واژه بگه در قسمت نظرات ! یعنی بیاد هی تبلیغات درپیتی یه اندونی رو اینجا توی این وبسایت بگه ! خلاصه ما گفتیم مادر اونی که اینجا آشغال بریزه !



تو : چشم




۹۹



اولی : چه کار میکنی ؟

دومی : از لحاظ علمی دارم آلت تناسلی موش ماده رو در خاک چال میکنم !

اولی : وای چه کار مهمی ! دکتری ؟؟؟

اولی : آره ! آمپولم میزنم




۹۸




دختر : لاو از شورت

پسر : وای چقدر تو زود فهمیدی منظورم رو



نفهم نوشت :  love is short  ( عشق کوتاه است )



۹۷



من : آقا پنیر دارین ؟

فروشنده : چند کیلو ؟

من : کیلوئی چند هست ؟

فروشنده : شیش و نیم

من : میشه ببینم نمونش رو

فروشنده : با چاقوش یه تیکه میاره

من : میخورم

فروشنده : چطوره ؟ بکشم ؟؟

من : آره یه ۵۰۰ تومن بده ازش  !

۹۶




یک : عاشق شدم

دو : پول داری ؟

یک : نه

دو : هر چه سریع تر فارغ شو وگرنه جر میخوری از شدت عشق