گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۵۳

 

 

 

من : میدونی؟

یارو : نه ! باز چی شده تو گیر دادی ! یه جورائی این میدونی و شنیدی میره رو اعصابم هااا

من : صابخونه جوابم کرده !

یارو : ای دهنش سرویس !

من : به چه درد من میخوره ! دهنش سرویس شه کمتر میشه اجاره من ؟ تازه هزینه تعمیر دهنش رو هم می کشه رو اجارش !

یارو : ای بابا راست میگی ها ! پس همیشه سلامت باشه !

من : همه اینها رو بگذریم !  تو میدونی اونی که این حرف رو زده الان کجاست تا k ونش رو پاره کنم ؟؟

یارو : چه حرفی رو بابا ؟؟؟

 

من  : پس اینجا رو بخون ببین چه حرفی زده !!!

 

۵۲

 

 

من : این برنامه رشید پور رو دیدید ؟ شبکه پنج ؟

شما : کدوم؟

من : همونی که شبکه تهران پخش میکنه و آدم معروف ها رو میاره و سئوال جواب میکنه

شما : آها همون برنامه که از روی Opera show کپی زده ؟

من : ای بمیری ! خوب آره دیگه !!!

شما : خوب حالا چطور ؟؟ چی شده باز تو داری به یه چیزی گیر میدی !

من : نه آخه یه سئوال برام پیش اومده!

شما : بگو ببینم این سئوال چیه ؟

من: مگه این برنامه فقط تو استان تهران پخش نمیشه ؟

شما : چرا ! دقیقا در استان تهران و در شبکه ۵ پخش میشه

من : خوب پس چرا تو آخر مسابقه اس ام اس ترتیب موبایل برنده ها اینطوریه !

شما : چطوریه ؟؟؟

من :   نفر اول ۰۹۱۵   نفر دوم ۰۹۱۳   نفر سوم ۰۹۱۴    !!!!!!

شما : خوب دارن از ماهواره تصویر میگیرن دیگه گستاخ جان !

من : زبونت رو گاز بگیر ! باز متبرج حرف زدی !

شما : خوب پس چی بگم !

من : اینها مهمان تهرانی ها هستند ! و در تهران دارن می بینن ! اصلا ماهواره تو ایران پیدا نمیشه ! اصلا ما هم جنس باز نداریم

شما : آره گستاخ جوووووووووووون . نمیری الهی !

من : ای وای تو هم !!!!!!!!!!

 

۵۱

 

 

 

من : شنیدی کی مرده :

اون : نه

من : میگن از اون اینکاره ها بوده خدا بیامرز !

اون : جدی ؟

من : آره بابا

اون : حالا جی هستش ؟

من : اینجا رو کلیلک کن تا ببینی !

۵۰

 

 

 

من : شنیدی ؟

همکار : چی رو ؟

من : اینکه یکی از نامه های آلبرت انیشتین به خدا رو به قیمت ۴۰۴ هزار دلار فروختن؟؟!!

همکار : نه بابا ؟؟؟؟ ای ول

من : حالا هی این نوشته های ما رو ببین و دایورتشون کن روی تخم های مبارک !

همکار : بیا این ۲۰۰۰ تومن رو بگیر و خفه شو !

 

***

 

من : سوار تاکسی شدم !

مسافران : مجذوب شخصیت من شدند

من : خوابیدم و خرو پف کردم !

مسافران : از مجذوبیت ابتدای ورود بنده شرمگین شدند و انتهای مقصد در حین پیاده شدند به من خندیدند!

 

***

دیشب خواب بودیم !

موتوری : از جلوی خانه ما رد شد و در سکوت شب فریاد زد  پرسپولیس قهرمانه

من : عزیزم می بینی مثل  اینکه این همشهری ما هم در کوچه بن بست گیر کرده ! هی بهت گفتم خونه تو این کوچه خوب نیست شما گوش ندادی !

منزل : موافقم

 

۴۹

 

 

من : دیشب همه خیابان های تهران پریود بود !

دوستم : حالا فیروز جونتون گند زد به تیم و کردش رده دوازدهم جدول این حرف رو میزنی !

من : نه والا از اون کیسه کش هم زیاد انتظاری نیست !

دوست : پس چیه !!

من : از اینکه احمق ترین آدم های این مملکت رفتن طرفدار تیم های در پیتی مثل پرسپولیس شدن اعصابم داغان میشه !

دوستم : چیه برن متبرج بشن خوبه ؟ ههههه

من : نه بابا همون طوری که هستن بمونن بهتره !

رهگذر سه ترکه موتوری : ما که رفتیم آسیا   -  kس خوار بعضی ها

من : فکر کنم الان با شما بود !

دوستم : اینهم اخرین نوع متبرج لفضی !

من : تحویل بگیر ! امشب زفاف عشق است در این میکده فوتبال !

رهگذر دیگه که پیاده است خطاب به رهگذر موتوری :  مادرتو - خواهرتو

 

من و دوستم : راستی بگذریم از این موضوعات ! دیگه چه خبر ؟؟