گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۷۰

 

 

دختر عمه ای دارم که ۱۵ سال ندیده بودم

 

دختر عمه :وای این همون گستاخ کوچولو هستش که اینقد بزرگ شده !   جعفر ببین این رو یه ریزه بود . من رو یادت میاد گستاخ جون ! 

گستاخ : آره تو همونی هستی که قبل که من رو میدید میگفتی وای شومبولت رو بخورم

دختر عمه : وای ! خدا مرگم بده

لازم به توضیح است که این جعفر نامزد ایشون است !

 

۶۹

 

 

من : در راه رو دارم میرم بالا

زن همسایه : با لباس خواب جلوی در خونشون

من : در دل خدا رو ستایش میکنم به خاطر این همه سلیقه که برای هیکل این زن به کار برده ( در دلم )

زن همسایه : لخت میام جلوت که حال تو رو بگیرم با اون ریش هات  ( در دلش )

 

مجموعه گفتگوی شروع روز در دلمان و دلش

 

۶۸

 

 

من : شب سکسی تر از هر شب

تو : خسته تر از هر شب

ما : این شده زندگی

دیگران : حسرت به همین زندگی

 

۶۷

 

 

 

من : نوبنیاد

تاکسی : بیا بالا

من : مسیر بعدی تون کجاست ؟

راننده : هفت تیر

من : ای ول

راننده : تلفنش زنگ میزنه ! و یکدفعه شروع میکنه به گریه کردن و ماشین رو نگه میداره

من: چند ثانیه صبر میکنم و کرایه رو میگذارم روی صندلی و پیاده میشم . حالا کجا هستم وسط اتوبان بابائی که هیچ کسی ماشین نگه نمیداره ! شروع میکنم به پیاده رفتن تا نوبنیاد ! دیر میرسم به محلی که باید می رفتم

 

پ ن  : اون الاغی که فهمید این رانندگی میکنه ! فکر نکرد خبر بدی که داده میتونه به ضررش باشه !

پ ن :راننده هی میگفت عمو بعد بابا برای خیلی عزیز بود ! فک کنم عموش بلیط یه طرفه به مقصد معلوم براش گرفتن

پ ن : خدایا این راننده های احمق را از ما بگیر !

پ ن : این روزها بد جوری دهنمان سرویس شده است ! شما چطور ! 

پ ن : این ماجرا واقعی بود

 

 

۶۶

 

 

 

روزنامه همشهری :   رئیس جمهوری با اشاره به سفر چندی پیش خود به عراق و یادآوری اینکه حاضر نشده در سفر عراق در منطقه تحت کنترل امریکایی ها ( منطقه خضر) اقامت گزیند ٬ گفت: بر اساس اطلاعات موثق ٬ دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامه ریزی کرده بودند که به فضل الهی با تغییر یک دو برنامه ! در اراده و تصمیم آنها تزلزل ایجاد شد و وقتی متوجه موضوع شدند که عراق را ترک کرده بودیم و آنها همچنان مبهوت مانده اند‌! 

 

محمود اه مدی نژاد : خداوندا این ملت kس خل را از ما نگیر !

من : خداوندا این پرزیدنت را از ما بگیر !