گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

100+58



دختر : تو واقعا یه تخته ات کمه !


پسر : بازم دم تو گرم , قبلیه که بیشتر از اینا تخمین زده بود ( در دلش این رو گفته ها )



100+57


اولی : فهمیدی ستونی که میخواستم رو بهم دادند ؟؟


دومی : که کجات بکنی حالا ؟


اولی : دیوونه ستون روزنامه رو میگم !


دومی : خب پس بعدا خودشون میکنن 



100+56



اولی : شنیدی این داستان آپ پاشی رو برای رفع آلودگی تهران ؟


دومی : آره , حالا استراتژی شون چی بوده ؟


اولی : تخماتیکی دیگه , نمی دونستی ؟


دومی : چرا والا ولی یه لحظه شک کردم  خب

100+55



اون : راستی  فلانی هم که فهمیدی زن گرفت 


من :  آخی بیچاره - دیگه خون  به مغزش نرسیده بود خب دیگه



پ ن : برای علی کانفورمیست