گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۷۰

 

 

دختر عمه ای دارم که ۱۵ سال ندیده بودم

 

دختر عمه :وای این همون گستاخ کوچولو هستش که اینقد بزرگ شده !   جعفر ببین این رو یه ریزه بود . من رو یادت میاد گستاخ جون ! 

گستاخ : آره تو همونی هستی که قبل که من رو میدید میگفتی وای شومبولت رو بخورم

دختر عمه : وای ! خدا مرگم بده

لازم به توضیح است که این جعفر نامزد ایشون است !

 

نظرات 7 + ارسال نظر
نازلی درخشان دوشنبه 31 تیر 1387 ساعت 09:16 ق.ظ

هاااااااااااااااااااااااااا!
خوشمان آمد. خوب حالش را جلوی نامزدش گرفتی.
احسنت.
موش ....لت رو بخوره.

چاکرات

آرش جمعه 4 مرداد 1387 ساعت 10:01 ب.ظ http://arashjavadi.blogsky.com

خیلی باحال بود!!!

ممنون

صبا شنبه 5 مرداد 1387 ساعت 09:26 ق.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

بابا اون مال کوچیکیهات بود ...تو هم چقدر جدی گرفتی!!!

ما شوخی نداریم

صبا یکشنبه 6 مرداد 1387 ساعت 01:55 ب.ظ http://www.hichkare.wordpress.com

مرادن یخوش منم

چینه !!

مهدی شنبه 19 مرداد 1387 ساعت 11:10 ق.ظ http://www.fsr2008.persianblog.ir

سلام
خوشحال میشویم تا سری هم به ما بزنید.
http://www.fsr2008.persianblog.ir

چشم

علی چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 03:37 ب.ظ http://www.mylostdreams.com/

چند روز گذشته ولی من هنوز دارم از حرف اون زن همسایه که گفت لخت میام جلوت که حال تو رو بگیرم میخدنم. خیلی با حال بود.

ممنون علی جان

اکبر چهارشنبه 30 مرداد 1387 ساعت 08:56 ق.ظ http://shirkola.blogsky

ای ول خوب ضد حال زدی
حالا منظورت( تو دلت) دوران کودکی بود یا بزرگسالی
اگه ناراحت شدی از حرفم معذرت میخوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد