من : آقا قرارداد رو مشاهده کردید ؟
اون : آره ولی برام گنگ هست . باید مطالعه کنم !
من : آقا یه هفته پیش شما بمونه و بعد به من خبر بدید نظرتون رو
اون : آقا اگه درصد رو بکنی ۴۰ حله !
من : پس چرا دروغ میگی که گنگه !! ( توی دلم ) شرمنده همون ۶۰ هست و اصلا هم کم نمیشه!
اون : با این اوصاف باشه !! هر طور شما میگی ! امضا میکنه و میده به من
اون یکی : آقا هارد اسکترنال چنده ۸۰ گیگش ؟
من : الان که نیست ولی باکس میکنن و میدن ۱۰۰ تومن !
اون یکی دیگه : آقا میگن ۱۸۰ اومده !
من : احتمالا ۱۶۰ باشه !
اون یکی : آقا بچه ما میخواد بخره از این اسکترنالا!
من: ۱۶۰ اکسترنال با برند ماکستور یا وسترن دیجیتال با گارانتی الماس بخره !
اون یکی : موبایل رو برمیداره ! بابا اونی که خریدی چه گارانتی هست ؟
من : در تعجب که دو دقیقه پیش میخواد بود و الان شدش شد ! کی خرید ! چرا دروغ ! خوب میگفت خریده و من بهش اطلاعات میدادم . یا قبل از خرید به من میگفت اصلا !
اون یکی : بره به درک !
من : شنیدی مدیر عامل عوض شده ؟
اون : نه بابا ! خدا کنه خوب باشه !
من : آشنا هست بابا . فک کنم حسابی حال بده
اون : خوش به حالت !
سه ماه بعد
من : چرا باید اخراجم میکرد !
اون : هنوز اونجاست ! شنیدم مدیر قسمت خودش شده !
در مترو
من: آقا کمی اونطرف تر تا من بیام تو!
مسافر ۱: کاملا خشمگین ! جا هست که من نمیرم !
مسافر ۲ : سیر خورده و دهانش با من کاملا ۱۱ سانتی متر بیشتر فاصله نداره !
من : احساس میکنم یکی داره از پشت خودش رو بهم نزدیک میکنه ! برمیگردم و میبینیم !
مسافر ۳ : یکی سه برابر من هیکل داره و کیفش میخورده با باسن من !
من : تو این لحظه توی ایستگاه نگه میداره ! یکی پیاده میشه و من میتونم بشینم !
مسافر ۴ : میاد و جلوی من می ایسته ! بوی عرق افتضاح !
من : چه غلطی کردم ها با مترو اومدم !
ایستگاه آخر : صادقیه !
من : من که علم و صنعت سوار شده بودم !
ساعت : ۱۷:۰۰
همکار : بیا ببین این چاپگر چشه !
من : اومدم عزیزم
چاپگر : عمرا
همکار : کاغذ گیر کرده !
من : الان دو سوته درست میکنم !
ساعت : ۲۲:۰۰
چاپگر :
من :
نتیجه اخلاقی : باید بفرستیمش شرکت امیتاک برای تعمیر