گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم
گستاخی های روزانه من

گستاخی های روزانه من

از روزم می نویسم

۴

 

 

مدیرم : گستاخ یادت باشه این ال سی دی ۴۸ اینچ رو نبری اتاق مدیر عامل

من : چشم آقا هواسم هست

معاونت :  ( وارد اتاق میشه ) آقا هیئت مدیره  این ال سی دی رو خواسته . گستاخ برو نصبش کن

من : چشم آقا

مدیر‌: آقا همین امروز نصب کنید که ناراحت نشن مدیریت !

من : ( وقتی هر دوشون از اتاقم رفتن بیرون ) ای سگ به قبر هر چه آدم پاچه خواره برینه !

۳

در تاکسی

 

من : آقا میشه سیگارتون رو خاموش کنید

راننده : داداش زود تر میگفتی روشن نمیکردم !

من : شرمنده , وجه یک نخ سیگار رو با بنده حساب کنید

راننده : ماشین رو میزنه کنار و میگه برو پائین توله سگ من گدانیستم!

من : البته یاده میشم چو از آشنائی با شما خوسهال شدم ! راستی اسم پدرتون چی بود الان فرمودید ! یادم رفت !

راننده : رفت ! ( نفهمید من بهش چی گفتم ! )

خدا : دهن جفتتون سرویسه ! پل سراط یقه جفتتون رو میگیرم

۲

 

 

من: آقا حقوق ما رو زیاد میکنید ؟

اون : نه عزیزم بودجه نداریم

من : آقا به خدا مستاجرم

اون : خوب برو شهرستان

من : نمیشه که ! اونجا کار گیر نمیاد

اون : عزیز دلم نمیشه ! برو بیرون من کلی کار دارم

من: خیلی ممنون خدا حافظ

****

بعد از دریافت اولین فیش حقوقی

من : مظلوم حقوقت چقد اضافه شد !

مظلوم : همونی که قرار بود بشه !

من : همه همین اندازه اضافه شد بهشون ؟

اون : نه بابا منشی خانم ۵۰ چوق بیشتر اضافه شد !

من : خدایا مرامت رو شکر !

۱

 

 

من : سلام

اون : سلام

من : خوبی ؟

اون : آره

من : امروز خیلی تنهام میای پیشم ؟

اون : نه  سری قبل که اومدم خیلی درد داشت !

من : چقدر بی جنبه ای !

اون : خوب گستاخ منم آدمم

من : خوب چون آدمی میگم بیای دیگه ! چون پول نیاز داری